آخرالزمان به چه معني است و به چه مقطعي از زمان اطلاق ميشود؟
در كتب آسماني و اديان الهي به دوران پايان زندگي انسان در اين جهان آخرالزمان گفته ميشود.
با توجه به تعبير پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم)كه فرمود: «انا و السّاعة كهاتين؛ من و قيامت همانند اين دو هستيم. دو انگشت سبابهشان را هم نزديك كردند.»1 بعثت پيامبر سرآغاز آخرالزمان به شمار ميآيد. در بحارالانوار، در بيش از سي حديث از پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم)به عنوان پيامبر آخرالزمان تعبير شده است. در سي و هفت حديث از ظهور آقا بقيّـة الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در آخرالزمان گفتوگو شده است. در دهها حديث از رواج ستم در آخرالزمان، بازگشت حضرت عيسي در آخرالزمان، ياران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در آخرالزمان، بانگ آسماني، رجعت امامان و خروج دابـة الارض در آخر الزمان گفتوگو شده است. در شماري از احاديث عصر پيامبر، عصر اميرمؤمنان(علیه السلام)و عصر امام صادق(علیه السلام)نيز تعبير آخرالزمان اطلاق شده است. در تعدادي از احاديث از تأسيس «زوراء» يعني بغداد در آخرالزمان گفتوگو شده است. بنابراين واژة آخرالزمان واژة كشداري است و به دو معني اطلاق ميشود 1. به معني اعمّ و به اصالت، يعني از بعثت پيامبر تا آغاز قيامت و 2. به معني اخصّ، يعني به عصر حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)كه آن نيز به دو بخش متمايز، پيش از ظهور و بعد از ظهور تقسيم ميشود. برداشت مسلمانان عصر رسالت، نزديك شدن رستاخيز و كوتاهي اين مكتب است؛ ولي در منابع زرتشتي و مسيحي از سلطنت هزار سا لة منجي سخن رفته، در تاريخ طبري مدت آخرالزمان هفت هزار سال تعيين شده ولي در آموزههاي شيعي مدت حكومت حضرت مهدي(علیه السلام)سيصد و نه سال تعيين شده، ولي دوران رجعت بسيار طولاني است كه از فرمانروايي پنجاه هزار سالة امام حسين(علیه السلام)و چهل و چهار سالة اميرمؤمنان(علیه السلام)گفتوگو شده است.
آخرالزمان چه نسبتي با دوران ظهور دارد؟
آخرالزمان به بخش پاياني جهان گفته ميشود، هر چه به پايان جهان نزديكتر بشويم انطباق اين كلمه با آن مقطع زماني قويتر خواهد بود، دولت كريمة اهل بيت(علیهم السلام)آخرين دولت در جهان است و در بخش پاياني جهان يعني در مقطع آخرالزمان ـ به معني خاص ـ قرار دارد. تنها در بحارالانوار، سي و هفت حديث از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در آخرالزمان، در شش حديث از ياران خاصّ حضرت در آخرالزمان، در چهار حديث از رجعت امامان(علیه السلام)در آخرالزمان، در دهها حديث از حوادث آخرالزمان در آستانة ظهور و در دهها حديث از ترسيم سيماي جهان در عصر ظهور سخن رفته است. پس واژة آخرالزمان رابطة تنگاتنگي با دوران ظهور دارد.
در آموزههاي اسلامي چه تصويري از آخرالزمان ارائه شده است؟
با توجه به تقسيم آخرالزمان به دو بخش متمايز: پيش از ظهور و بعد از ظهور، در آموزههاي اسلامي نيز تصويري كاملاً متفاوت از آخرالزمان ارائه شده است: 1. قتل، غارت، جنگ، كشتار، سيل، زلزله، طوفان، بلاهاي طبيعي، مرگهاي ناگهاني، حكومت اشرار، خشكسالي، قحطي، بيعفتي، گستاخي جوانان، بيبركتي عمر، بياحترامي به پدر و مادر، بياعتنايي به دانشوران، قصاوت دلها، بيمروّتي، رواج دل فروشي، آوازه خواني، رواج مترفين، شيوع رشوه و ربا، مدعيان دروغين، نفاق و دورويي و علني شدن روابط نامشروع، شيوع روز افزون فساد در جامعه، در بخش نخستين و بدتر شدن روز به روز آن در آستانة ظهور؛
2. آباداني جهان، عدل فراگير، احياي ارزشهاي انساني و اسلامي، برقراري مساوات، وفور نعمت، نزول بركات، پايان چالشها، طلوع جامعة بشري، سازش انسان با طبيعت، دنياي ارتباطات، پيروزي حق بر باطل، وراثت صالحان، شكوفايي تكامل اجتماعي و طبيعي، دوران فنّاوري، استخلاف انسان، بينيازي از انرژي خورشيدي، دانش برتر، حكومت واحد جهاني بر اساس عدالت و آزادي، پايان غمها و سرآغاز شاديها در دوران پس از ظهور.
چگونه ميتوان از فتنههاي آخرالزمان نجات يافت؟
در آموزههاي اسلامي راههاي فراواني براي محفوظ ماندن از فتنههاي آخرالزمان ارائه شده كه از آن جمله است: 1. پايبندي به آموزههاي ديني؛ 2. پارسايي و پرهيز از گناه؛ 3. كثرت دعا براي فرج؛ 4. شكيبايي و خويشتن داري؛ 5. حفظ زبان و رازداري؛ 6. گمنامي و فرار از اشتهار؛ 7. قطع رابطه با مترفين؛ 8. مجالست با علماي رباني؛ 9. مداومت به توسل و دعا و دعاهاي رسيده از معصومين براي عصر غيبت؛ 10. توجه دائم به حضرت بقيّه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و انتظار لحظه به لحظة فرج.
در احاديث، علل فتنهها بيان شده كه با ريشهيابي آنها و پرهيز از عوامل آنها، انسان ميتواند خودش را در برابر اين فتنهها بيمه كند كه به شماري از آنها اشاره ميكنيم.
1. زلزله و طوفان در اثر آوازهخواني؛ 2. مرگهاي ناگهاني در اثر شيوع بيبند و باري؛ 3. خشكسالي در اثر كمفروشي و ربا؛ 4. كاهش محصول در اثر منع زكات؛ 5. سيطرة دشمن در اثر پيمانشكني؛ 6. رانش زمين در اثر روابط نامشروع؛ 7. مستجاب نشدن دعاها در اثر نفاق و دورويي؛ 8. ترس و وحشت در اثر رشوه؛ 9. تسلط اشرار در اثر ترك امر به معروف و نهي از منكر؛ 10. طوفان و گردباد در اثر منكرات؛ 11. از بين رفتن بركات در اثر فرار از علما؛ 12. گرفتاري همگاني در اثر دورويي و رياكاري؛ 13. سيطرة رهبران نكوهيده در اثر رواج تصوّف.
با ريشهيابي فتنهها و پرهيز از عوامل آن، انسان را ميتوان در برابر فتنهها بيمه كرد. انشاءالله.
نظرات شما عزیزان: